کنترل خشم چیست؟
برای همه ما پیش آمده است که در یک شرایط خاص از عوامل درونی یا بیرونی به ما احساس عصبانیت دست داده است. خشم یکی از واکنشهای هیجانی است که ما در برابر اتفاقات مختلف نشان میدهیم. این واکنشهای هیجانی اگر کنترل نشوند میتوانند تاثیرات منفی و زیادی بر روی زندگی و روابط ما بگذارند به همین علت یکی از مهمترین مهارتهای زندگی مهارت کنترل خشم است. در این مقاله قرار است راجع به خشم و راهکارهای کنترل آن صحبت کنیم.
خشم چیست؟
خشم یک حالت احساسی و هیجانی است که شدت آن از کم به شدید در افراد متغیر است. این احساس میتواند بر روی حالات بدنی و هورمونهای شما تاثیر بگذارد. هنگامی که عصبانی میشوید، همانطور که سطح هورمونهای انرژی، آدرنالین و نورآدرنالین بالا میرود، ضربان قلب و فشار خون شما بالا میرود.
خشم میتواند ناشی از رویدادهای بیرونی و درونی باشد. شما ممکن است از یک شخص خاص یا یک اتفاق عصبانی باشید یا عصبانیت شما ممکن است، ناشی از نگرانی یا فکر کردن در مورد مشکلات شخصی شما باشد. خاطرات رویدادهای آسیبزا یا خشمگین نیز میتواند باعث ایجاد احساس خشم شود.
انواع راههای ابراز خشم
راه طبیعی و غریزی برای ابراز خشم، پاسخ پرخاشگرانه است. در واقع خشم یک پاسخ طبیعی و سازگار به تهدید است. یک حس جدی و قدرتمند است که پرخاشگرانه به نظر میآید. این احساس به ما اجازه میدهد وقتی مورد حمله قرار میگیریم، بجنگیم و از خود دفاع کنیم. بنابراین، مقدار مشخصی از خشم برای بقای ما ضروری است. از سوی دیگر، ما نمیتوانیم به هر شخص یا وسیلهای که ما را آزار میدهد، از نظر جسمی حمله کنیم. قوانین، هنجارهای اجتماعی و عقل سلیم محدودیتهایی را برای اینکه خشم ما تا کجا میتواند ما را ببرد تعیین میکند.
افراد از انواع فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه برای مقابله با احساس خشم خود استفاده میکنند. ابراز احساسات خشمگینانه به شیوهای قاطعانه نه پرخاشگرانه سالمترین راه برای ابراز خشم است. برای انجام این کار، باید بیاموزید که چگونه نیازهای خود را بفهمید و چگونه آنها را بدون آسیب رساندن به دیگران برآورده کنید. قاطع بودن به معنای زورگو بودن یا خشمگین بودن نیست. این به معنای احترام به خود و دیگران با توجه به نیاز و احساساتی است که دارید.
روی احساس مثبت فکر کنید!
خشم را میتوان سرکوب کرد و سپس تبدیل به احساس مثبت دیگری کرد یا تغییر جهت داد. این زمانی اتفاق میافتد که شما خشم خود را حفظ میکنید، به آن فکر نمیکنید و روی چیزهای مثبت تمرکز میکنید. هدف این است که خشم خود را مهار یا سرکوب کنید و آن را به رفتار سازندهتر تبدیل کنید. نکته منفی که این نوع واکنش دارد این است که اگر اجازه ابراز بیرونی به خشم داده نشود، خشم شما به درون خود برمیگردد. خشم درون ممکن است باعث فشار خون بالا یا افسردگی شود.
عصبانیت ابراز نشده میتواند مشکلات دیگری ایجاد کند. میتواند منجر به بروز بیماری خشمگین بودن در آینده شود، مانند رفتار پرخاشگرانه یا شخصیتی که همیشه بدبین و خصمانه به نظر میرسد. افرادی که دائماً دیگران را تحقیر میکنند، از همه چیز انتقاد میکنند و نظرات بدبینانه میدهند، یاد نگرفتهاند که چگونه خشم خود را سازنده بیان کنند. افراد خشمگین به دلیل بیماریهای روحی که برایشان پیش میآید نمیتوانند رابطه سالمی با دیگران بسازند، به همین علت این افراد اصولا تنها هستند .
در نهایت، باید سعی کنید از درون آرام شوید. این بدان معنی است که نه تنها رفتار بیرونی خود را باید کنترل کنید، بلکه واکنشهای درونی خود را کنترل کنید و نگذارید خشم در شما بماند. اقداماتی لازم برای کاهش و کنترل خشم انجام دهید. سعی کنید خودتان را آرام کنید تا احساس خشم در شما فروکش کند.کنترل خشم
هدف از مدیریت خشم کاهش احساسات عاطفی و برانگیختگی فیزیولوژیکی ناشی از خشم است. شما نمیتوانید همه چیزها یا افرادی که شما را عصبانی میکنند را از بین ببرید و یا تغییر دهید. یک سری از آنها فقط قابل حذف و تغییر هستند و خیلی از دلایل خشم همراه شما خواهند ماند. بهترین راهکار یادگرفتن مهارت کنترل خشم است. این که یادبگیرید واکنشهای خود را کنترل کنید.
تستهای روانشناختی وجود دارد که شدت احساسات خشم را اندازهگیری میکند، اینکه چقدر مستعد عصبانیت هستید و تا چه میزان میتوانید خشم خود را مدیریت کنید. به طور حتم قبل از این تستهای روانشاختی مسائلی که عصبانیتان میکند را خودتان بشناسید و یک شناخت کلی نسبت به خودتان داشته باشید که موقع عصبانیت چه برخوردی خواهید داشت. اگر میبینید که به گونهای رفتار میکنید که خارج از کنترل و ترسناک به نظر میرسد، بهتر است برای یافتن راههای بهتر برای کنترل خشم به یک تراپیست یا مشاور مراجعه کنید.
چرا برخی از مردم عصبانی تر از دیگران اند.
برخی از افراد واقعاً «عصبیتر» از دیگران هستند. آنها راحتتر و شدیدتر از افراد عادی عصبانی میشوند. همچنین کسانی هستند که عصبانیت خود را با صدای بلند و تماشایی نشان نمیدهند، اما به طور مزمن تحریک پذیر و بدخلق هستند. افرادی که به راحتی عصبانی میشوند همیشه فحش نمیدهند و چیزها را پرت نمیکنند. گاهی اوقات آنها از نظر اجتماعی کنارهگیری میکنند، عصبانی میشوند یا از نظر جسمی بیمار میشوند.
افرادی که به راحتی عصبانی میشوند، معمولاً چیزی را دارند که برخی از روانشناسان آن را تحمل ناامیدی پایین مینامند، به این معنی که به سادگی احساس میکنند که نباید در معرض ناامیدی، ناراحتی یا آزار قرار گیرند. آنها نمیتوانند آرام بگیرند، و بهویژه اگر وضعیت بهگونهای ناعادلانه به نظر برسد، خشمگین میشوند. این افراد بیشتر از هر شخص دیگری به مهارت کنترل خشم نیاز دارند.
چه چیزی باعث میشود این افراد اینگونه باشند؟ یکی از دلایل آن ممکن است ژنتیکی یا فیزیولوژیکی باشد: شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی از کودکان تحریکپذیر، حساس و زود رنج به دنیا میآیند و این علائم از سنین پایین وجود دارند. دیگری ممکن است اجتماعی یا فرهنگی باشد. خشم اغلب منفی تلقی میشود. به ما آموزش داده شده است که ابراز اضطراب، افسردگی یا سایر احساسات اشکالی ندارد، اما ابراز خشم درست نیست. در نتیجه، ما یاد نمیگیریم که چگونه آن را مدیریت کنیم یا آن را به صورت سازنده نشان دهیم. بهتر است دریابید که چه چیزی باعث خشم شما میشود و سپس استراتژیهای لازم برای جلوگیری از اینکه خشم شما باعث آسیب شود را ایجاد کنید.
راهکارهایی برای کنترل خشم
آرامش
ابزارهای آرام سازی ساده، مانند تنفس عمیق و تصاویر آرامش بخش، میتوانند به آرام کردن احساسات خشمگین کمک کنند. کتابها و دورههایی وجود دارند که میتوانند تکنیکهای تمدد اعصاب و کنترل خشم را به شما آموزش دهند. پس از یادگیری تکنیکها، میتوانید در هر شرایطی از آنها استفاده کنید. اگر در رابطهای هستید که در آن هر دو طرف تندخو هستند، ممکن است ایده خوبی باشد که هر دوی شما این تکنیکها را یاد بگیرید. چند مرحله ساده که میتوانید امتحان کنید: از تنفس دیافگرامی استفاده کنید. نفس کشیدن از قفسه سینه شما را آرام نمیکند. نفس خود را تصور کنید که از "شکم" شما بیرون میآید. به آرامی یک کلمه یا عبارت آرام مانند "آرام باش"، "آرامش را بگیر" را تکرار کنید. در حالی که عمیق نفس میکشید، آن را با خود تکرار کنید. استفاده از تصویرسازی: یک تجربه آرامش بخش را از حافظه یا تخیل خود تجسم کنید. تمرینات غیر سخت و آهسته یوگا میتواند ماهیچههای شما را شل کند و به شما احساس آرامش بیشتری بدهد. این تکنیکها را روزانه تمرین کنید. یاد بگیرید زمانی که در یک موقعیت پرتنش قرار دارید به طور خودکار برای کنترل خشم از آنها استفاده کنید.تغییر افکار و طرز برخورد درست
به عبارت ساده، این به معنای تغییر طرز فکر شماست. افراد خشمگین گاهی تمایل دارند از الفاظ بد استفاده کنند که افکار درونی آنها را منعکس میکند. وقتی عصبانی هستید، تفکر شما میتواند بسیار اغراق آمیز و بیش از حد نمایشی شود. سعی کنید این افکار را با افکار منطقیتر جایگزین کنید. مثال، به جای اینکه به خود بگویید: "اوه، وحشتناک است، همه چیز خراب شد"، به خود بگویید، "این ناامید کننده و قابل درک است که من از این موضوع ناراحت هستم، اما این پایان دنیا و دلیلی برای عصبانی شدن نیست. در هر صورت عصبانی شدن قرار نیست این مسئله را درست کند." با خود یادآوری کنید که عصبانی شدن چیزی را درست نمی کند و باعث نمیشود احساس بهتری داشته باشید (بلکه ممکن است باعث شود که احساس بدتری داشته باشید).
منطق خشم را شکست می دهد!
منطق خشم را شکست میدهد، زیرا خشم، حتی زمانی که موجه باشد، میتواند به سرعت باعث افکار غیرمنطقی شود. پس از برخورد منطقی برای خود استفاده کنید. به خود یادآوری کنید که دنیا "برای اذیت کردن شما نیست"، شما فقط برخی از نقاط سخت زندگی را تجربه خواهید کرد. این کار را هر بار که احساس کردید عصبانیت شما در بیشترین حد ممکن است، انجام دهید و این به شما کمک می کند دیدگاه متعادلتری داشته باشید.
افراد عصبانی تمایل دارند چیزهایی را مطالبه کنند: انصاف، قدردانی، موافقت، تمایل به انجام کارها به روش خود. همه افراد این موارد را میخواهند و همه ما وقتی به آنها نمیرسیم صدمه دیده و ناامید میشویم، اما افراد عصبانی آنها را مطالبه میکنند و وقتی خواسته هایشان برآورده نمیشود، ناامیدی آنها تبدیل به عصبانیت می شود. به عنوان بخشی از تغییر برخورد، افراد عصبانی باید از ماهیت خواستار خود آگاه شوند و انتظارات خود را به خواستهها تبدیل کنند.
حل مسئله
گاهی اوقات، عصبانیت و ناامیدی ما ناشی از مشکلات بسیار واقعی و اجتناب ناپذیر در زندگی ما است. همه خشمها نابجا نیستند و اغلب پاسخی سالم و طبیعی به این مشکلات است. همچنین یک باور فرهنگی وجود دارد که هر مشکلی راهحلی دارد و این بر ناامیدی و خشم ما میافزاید که متوجه شویم همیشه اینطور نیست. بنابراین، بهترین نگرش برای رسیدن به چنین موقعیتی، تمرکز بر یافتن راه حل نیست، بلکه بر نحوه برخورد ما با مشکل است.
برنامه ریزی کنید و پیشرفت خود را در طول مسیر بررسی کنید. تصمیم بگیرید که بهترین کار را انجام دهید، اما اگر بلافاصله پاسخی دریافت نکردید، خود را تنبیه نکنید. اگر بتوانید با بهترین نیت و بالاترین میزان تلاش به چیزی که میخواهید نزدیک شوید و تلاش جدی برای رویارویی با آن انجام دهید، احتمال اینکه صبر خود را از دست بدهید و دچار افکار منفی شوید، کمتر میشود، حتی اگر مشکل به درستی حل نشود.